فكر مي‌كنيد يك جفت كفش چقدر مي‌تواند مسير زندگي آدم را عوض كند؟ كفش‌هايش رماني است به شدت سرگرم‌كننده و تسلي‌بخش درباره‌ي دوستي، قدرت زنان، خانواده، خيانت و اميد. خودتان را براي هيجان چرخ و فلكي احساسي آماده كنيد. با خواندن اين كتاب كه از همان صفحات اول شما را با پيامدهاي غيرمنتظره،‌ دادگاه و گاهي اتفاقات مضحك درگير مي‌كند، به قدرت دوستي، انعطاف‌پذيري زنان و ماهيت عشق پي مي‌بريد. دو زن با پيشينه و سبك زندگي كاملا متفاوت با جابه‌جا شدن ساك‌شان در باشگاه ورزشي مجبور مي‌شوند كفش‌هاي همديگر را بپوشند و گوشه‌اي از زندگي ديگري را درك كنند. همين كفش‌ها زمينه‌ساز اتفاقات بزرگتري مي‌شوند و آن‌ها را در شرايطي غيرعادي به هم مي‌رسانند تا بدون اين‌كه بخواهند به هم درس زندگي بدهند. كفش‌هايش داستان دوستي زنانه است. از آن دوستي‌هايي كه پلي بر تفاوت‌ها مي‌زند و مهم‌ترين اتفاقات زندگي‌ات مي‌شود. همچنين صداي زناني‌ست كه با گذر از جواني احساس مي‌كنند از چشم‌ها افتاده‌اند و اهميت سابق را ندارند. زناني كه اگرچه همه به آنها نياز دارند اما كسي آن‌ها را نمي‌خواهد. اين قضيه به‌خصوص در مورد سم با آن رئيس كندذهنش صدق مي‌كند و همدردي خواننده را به همراه دارد. «قدرت، قدرت واقعي‏ لزوما اين نيست كه به خواسته‌هاي يكي ديگه تن ندي. قدرت يعني اين‌كه هر روز با موقعيتي تحمل‌ناپذير و سخت مواجه بشي تا از عزيزانت حمايت كني. قدرت بعني ساعت‌ها بودن تو اون اتاق وحشتناك گرچه تك‌تك سلول‌هاي بدنت داره بهت مي‌گه نمي‌تونه بيشتر از اين تحمل كنه.»