درباره‌‌ی شبي كه خرگوش كوچولو خوابش نمي‌برد (قصه‌هاي دوستي 3)

خرگوش كوچولو توي اتاقش تنهاست و از تنهايي خوابش نمي‌برد. او مي‌خواهد در خانه دوستانش بخوابد؛ اما نمي‌تواند. سنجاب نصفه‌شب بلوط مي‌خورد، راسو بوي بدي مي‌دهد، جوجه‌تيغي تيغ پرتاب مي‌كند، خرس خر و پف مي‌كند و جغد شب‌ها نمي‌خوابد. خرگوش كوچولو فكر مي‌كند:«بهترين جا اتاق خودم است. تختخواب خودم.»

آخرین محصولات مشاهده شده