زخم شیر - 0
زخم شیر - 1

زخم شیر

کد آیتم: 96216

21,600 تومان تومان 24,000 -10%

اتمام موجودی

از بس توی این سه و ماه و نیم ماست و پنیر و فرنی خورده بودیم، دیگر رنگ و بوی شیر هم حالم را بد می‌کرد. سی چهل روز اول، همسایه‌ها یکی یکی بار و بندیل‌شان را جمع می‌کردند و فلنگ را می‌بستند. برنج و مرغ و ماهی و چیزهای دیگری را که نمی‌توانستند ببرند به ما می‌دادند. برق قطع شده بود و یخچال‌ها تعطیل. هر روز ناهار و شام پلو و مرغ داشتیم و ماهی و قلیه. بعد کم کم بادمجان جای مرغ را گرفت. مرغ و ارک زنده هم ته کشید. ماهی نمک‌سود هم خداحافظی کرد و رفت و جایش را به فرنی داد.همه کپسول‌های گاز پر و نیمه‌پر همسایه‌ها هم به ما رسیده بود که من و یدول برده بودیمشان پشت بام. ردیف چیده بودیم تا اگر بمباران شد یا ترکشی به یک کدامشان گرفت، توی صورتمان نترکد. صدای ترکیدن گلوله‌های توپ و خمپاره یک دم بند نمی‌آمد. بیشترشان جاهای دور می‌افتادند و ما فقط دود و گرد و خاکی را که به هوا بلند می‌شد می‌دیدیم، آن هم توی روز. شب‌ها فقط صدا بود و لرزش در و پنجره.شبی که کوچه پشتی‌مان را زدند، دیوارها و سقف خانه هم حسابی لرزید. لرزش آنقدر زیاد بود که فکر کردم خانه دارد روی سرمان خراب می‌شود. خیجو هم که همیشه ساکت بود، جیغ کشید و دوید و در حمام را باز کرد تا مطمئن شود که بز حنائی‌مان چیزیش نشده ...