درباره‌‌ی دومين بهار (مجموعه داستان)

در ميان مردگانِ هر نسل، کساني بودند که سگ خاکستري را ديده بودند: زناني که مقدر بود سرِ زا بميرند؛ سربازاني که به جنگ‌هاي زيادي اعزام شده اما برنگشته بودند؛ کساني که درگير دشمني‌ها و خصومت‌ها يا روابط عاشقانه‌ي پرمخاطره شده بودند؛ کساني که به پيام‌هاي مرموزِ شبانه پاسخ داده بودند؛ کساني که در بزرگراه‌ها ناگهان از مسير منحرف شده بودند تا به سگي خاکستري که در خيال ديده بودند برخورد نکنند و عاقبتشان شده بود توده‌هاي مچاله شده‌ي فولاد...

آخرین محصولات مشاهده شده