درباره‌‌ی دست از سرم برداريد

روزي روزگاري، پيرزني بود كه توي دهكده‌اي كوچك، در خانه‌اي نقلي... با خانواده‌ي خيلي بزرگش زندگي مي‌كرد. زمستان داشت از راه مي‌رسيد؛ براي همين پيرزن حتما حتما بايد بافتني مي‌بافت. ولي كارش خوب پيش نمي‌رفت.

آخرین محصولات مشاهده شده