درباره‌‌ی دختر كولي

امروز صبح از تپه‌اي مه‌آلود بالا رفتم و در ميان مرغزارها قدم زدم چه زيبا شمايل تو پيشاپيش مسير من در ميان انبوه نگاه‌هاي ژرف شبنم‌ها دست افشان و پاي کوبان مي‌گذشت! آن هنگام که سهره‌ي کاکل قرمز بال‌هاي سياهش را گشود و سرخي خويش را آشکار کرد آن هنگام که غنچه‌ي گل سرخ شکفت و به گل سرخ تبديل شد من در هر دو نام تو را خواندم.

آخرین محصولات مشاهده شده