کد آیتم: 272240
هر بار میخواهم اعدادوارقام را جمع بزنم حواسم پرت میشود. از پنجره دفترم به جنبوجوش پرهیاهوی آن پایین نگاه میکنم و از پس اندوهم پوچی آن را احساس میکنم. چه فرقی میکند که دستگاهها به تلقوتلوقشان ادامه بدهند یا از کار بیفتند؟ چه اهمیتی دارد که چوب نارون فقط به درد درست کردن تابوت میخورد و بلوط موقع خشک شدن تاب برداشته؟ تسمهها دور چرخهایشان محکم شدهاند و چرخدندهها درهم جا افتادهاند. تنه درختی را تماشا میکنم که حملش میکنند و سرجایش قرار میدهند، و الوارها بعد از اره شدن جابهجا میشوند. نور خورشید به گردوغبار معلق در هوا میتابد، صدای مردان در گرومپگرومپ موتورها گم میشود. تو با پیراهنی سفید در چارچوب عریض در ایستادهای. دست تکان میدهی و من هم برایت دست تکان میدهم. اما مگر چقدر میتوان به اشباحی که در خیال میآیند دل خوش کرد؟این داستان نیز، مثل خیلی از آثار ترور، حکایت گذشته است و حافظه، و اینکه زمان با آدمها چه میکند.
| نویسنده | ویلیام ترور |
| مترجم | نگار شاطریان |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
2 |
| تاریخ چاپ |
1403 |
| تعداد صفحات |
421 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
پالتویی |
| عرض |
11 |
| قطر |
2.3 |
| طول |
18 |
| کد موضوع | 823/914 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم