درباره‌‌ی تابستان خوشه انگور

کاش من با گل سرخ متولد شده بودم که چنين سرگردان و دلزده از روز و شب نبودم هروقت گل سرخي کنار پنجره ام روئيد همه ي همسايه ها را صدا کردم که بياييد جهان به روزهاي تولدش بازگشته است همه ي پنجره هاي همسايه ها بسته بود کسي صداي محزون مرا نمي شنيد.

آخرین محصولات مشاهده شده