درباره‌‌ی بريتانيكوس برنيس (نمايش‌نامه)

نرون: ترديد نكنيد بوروس! علي رغم بيدادش او مادر من است و من مي‌خواهم از بوالهوسي‌هايش چشم‌پوشي كنم. اما مطلقا ديگر قصد ندارم كه از كار وزير بي‌حرمتي كه اين هوس‌‌ها را دامن مي‌زند، چشم بپوشم يا تحملش كنم. پالاس با نصايحش روح مادرم را مسموم مي‌كند، او هر روز برادرم بريتانيكوس را مي‌فريبد. آنان تنها به سخن او گوش مي‌دهند و هر كس از پي‌شان برود، شايد هر دو را با هم نزد پالاس بيابد. ديگر از حد گذشته است، بايد هر دو را از او جدا كنم. براي آخرين بار بايد دور شود، بايد برود. من اين‌طور مي‌خواهم، من اين‌طور امر مي‌كنم كه او و غروب آفتاب يكديگر را در رم يا در دربار من نبينند. برويد! اين فرمان براي نجات امپراتوري لازم است. شما نارسيس، نزديك بياييد! و شما مرخصيد.

آخرین محصولات مشاهده شده