کد آیتم: 250773
نرون: تردید نکنید بوروس! علی رغم بیدادش او مادر من است و من میخواهم از بوالهوسیهایش چشمپوشی کنم. اما مطلقا دیگر قصد ندارم که از کار وزیر بیحرمتی که این هوسها را دامن میزند، چشم بپوشم یا تحملش کنم. پالاس با نصایحش روح مادرم را مسموم میکند، او هر روز برادرم بریتانیکوس را میفریبد. آنان تنها به سخن او گوش میدهند و هر کس از پیشان برود، شاید هر دو را با هم نزد پالاس بیابد. دیگر از حد گذشته است، باید هر دو را از او جدا کنم. برای آخرین بار باید دور شود، باید برود. من اینطور میخواهم، من اینطور امر میکنم که او و غروب آفتاب یکدیگر را در رم یا در دربار من نبینند. بروید! این فرمان برای نجات امپراتوری لازم است. شما نارسیس، نزدیک بیایید! و شما مرخصید.
| نویسنده | ژان راسین |
| مترجم | حسام نقرهچی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1399 |
| تعداد صفحات |
208 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.3 |
| قطر |
0.7 |
| طول |
21.5 |
| کد موضوع | 842/45 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر