دربارهی اين منم (سفري از درماندگي به التيام)
کمکم همهچيز را ميفهمم. ميفهمم که نبايد هميشه عشق را در بوقوکرنا کرد. عشق ميتواند قوي و درعينحال آرام باشد. عشقْ فريادزدن اسمم در زمين فوتبال نيست، بلکه نداي مهرباني از آن سوي اتاق ايزوله است؛ ندايي از سوي شخصي که ميداند ممکن است هيچوقت صدايش را نشنوم، اما درهرصورت انتخاب ميکند که با من حرف بزند. عشق نمايشِ تاجهاي درخشان يا دستهگلهاي عظيم نيست. عشق را ميشود در دستهگلهاي پلاسيدهي روي ميز ديد که ديگر آب گلدانشان هم کثيف شده است؛ دستهگلهايي که مردم برايم آوردند، اما نميدانستند که آيا اصلاً چشمهايم را باز خواهم کرد تا ببينمشان يا نه. عشق اين نيست که با پليوري قشنگ از کنار زمين فوتبال شاهد بهبارنشستن تلاشهايم باشند؛ عشق اين است که شلخته و با صورتي رنگورورفته کنار تخت بيمارستانم بنشينند و شاهد ذرهذره آبشدنم باشند. ميفهمم که عشق يعني براي کسي آشفتهحال شوي. عشق يعني سخت تلاش کنيم زرهي پولادين را براي محافظت تنمان کنيم و بعد، همان زره را براي محافظت از عزيزمان روي تنش بنشانيم. عشق يعني برهنهايستادن و لرزيدن در برابر چيزيکه از آن واهمه داريم تا به آنچه بيش از هرچيزي در دنيا دوستش داريم اداي احترام کنيم. اين عشقي است که دگرگونم ميکند.
كد كالا | 267801 |
زبان | فارسي |
نويسنده | روثي لينزي |
مترجم | مهسا صمدي |
سال چاپ | 1400 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 296 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 13.9 * 21.3 * 1.8 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 262 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.