كتاب حاضر روايت دوران كودكي، نوجواني و جواني مردي است كه تاريخ معاصر چهره‌اي پليد و مخوف از او به ياد دارد. استالين كه به خواست مادرش تحصيلات مذهبي را آغاز كرد و قرار بود مرد خدا باشد، به ناگاه بنيان‌هاي عقيدتي ديگري را پذيرا شد؛ در عدل الهي ترديد كرد و حتي منكر وجود خدا شد. همچنين تحت تاثير عقايد انقلابي، مبارزه‌اي بي‌امان را براي سرنگوني نظام تزاري آغاز كرد. او كه پدرخوانده گروهي تبهكار بود با سازماندهي سرقت از بانك، دزدي دريايي، و اخاذي و آدم‌كشي، منابع مالي لازم را در اختيار لنين، رهبر انقلاب روسيه، مي‌گذاشت. او در بحث و نويسندگي به همان اندازه ماهر و زبردست بود كه در قتل و سرقت و راه‌اندازي شورش‌هاي خياباني. استالين در گرماگرم مبارزات، ماجراها و تنش‌هاي بسيار شكوفا شد. او در راه دست‌يابي به اهدافش براي زندگي انسان‌ها ارزشي قائل نبود. خشونت را داس مقدس تاريخ مي‌دانست و ميليون‌ها نفر را با بي‌رحمي به كام نيستي و مرگ فرستاد. او كه يك گرجي بود فقط به دليل خصيصه جهان‌گرايانه ماركسيسم توانست استالين شود و به قله قدرت صعود كند و در زمره پايه‌گذاران اولين نظام ماركسيستي جهان به شمار آيد. استالين اعتقاد راسخ داشت كه با رهبري سفاكانه‌اش كشور بحران‌زده‌اش را به سوي مدينه فاضله خواهد برد. اين كتاب حاوي ناگفته‌هاي بسياري است درباره استالين جوان و ديگر بازيگراني كه در جريان توفنده انقلاب روسيه در كنارش بودند.