
کد آیتم: 233955
دوریان هویلیارد دست بر قبضه شمشیر از سمت دیگر گروه خواب، آدمکش را تماشا کرد. در ظاهر دختر که زانوانش را در آغوش گرفته و سرش را بر آنها گذاشته بود، در برق نقرهای مویش زیر مهتاب چیزی غمگین داشت. وقتی انعکاس تصویر قصر در چشمانش افتاد، اثری از گستاخی قبل در او باقی نماند.
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
1 ستاره
0%
2 ستاره
0%
3 ستاره
0%
4 ستاره
0%
5 ستاره
0%