کد آیتم: 14359
شارلوت: باور نمیکنم که دوسم نداری.شانون: تقریبا هیچکس باور نمیکند که از طرف آن کسی که گمان میکند دوستش دارد، دوست داشته نمیشود. من اما عزیزم، هیچکس را دوست ندارم. من چنینام، گناه من نیست. آن شب، وقتی که تو را رساندم، در راهرو به تو شب بهخیر گفتم و فقط گونهات را مثل یک دختر کوچولو بوسیدم، اما به محض اینکه در اتاقم را باز کردم، تو خودت را انداختی تو و هر چه سعی کردم بیرون نرفتی حتی سعی کردم تو را بترسانم تا از اتاق بروی بیرون، با توسل به... وای خدای من... آیا به خاطر نداری؟ [دوشیزه فلوز از پشت مهمانخانه شارلوت را صدا میکند.]...
| نویسنده | تنسی ویلیامز |
| مترجم | مسعود خیام |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
3 |
| تاریخ چاپ |
1395 |
| تعداد صفحات |
224 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14 |
| قطر |
1.2 |
| طول |
21 |
| کد موضوع | 812/54 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر