کد آیتم: B-361775
بارُن باگه نخستین بار در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. این اثر نوولایی است وهمناک و رازآلود از الکساندر لرنت-هولنیا که در آن، افسر سوارهنظام اتریشی، بارون باگه، به بازگویی تجربهای درخشان و شگفتآور از دوران خدمت خود در جنگ جهانی اول میپردازد. روایت با سخنگفتن مردی سالخورده در کافهای در وین آغاز میشود؛ او از مأموریتی نظامی میگوید که طی آن، به همراه گروهی از سوارهنظامهای ارتش، به مأموریتی ظاهرا غیرممکن فرستاده میشوند: حملهای سریع و قاطع علیه واحدی از ارتش امپراطوری روس. آنها از دلِ کوههای کارپات و در مسیری ناشناخته و دشوار پیشروی میکنند و این شروع سفری است که مرز میان واقعیت و خیال را بهتدریج از میان میبرد. داستانی که در ابتدا چونان روایتی کلاسیک از جنگ جلوه میکند، آرامآرام به تجربهای متافیزیکی بدل میشود؛ و در نهایت به تعمقی ژرف در عشق، مرگ و جاودانگی میانجامد. شاید بارُن باگه نمادی است از تمام آنچه تاریخِ حیات بشر را ساخته: اوج و سقوط تمدنها، قصههای انسانهایی که در این میان نابود شدهاند، راویانِ تنهای بشریت و نقشِ اسطورهها در آنچه امروز «انسان » مینامیم. نبوغ لرنت-هولنیا در تسلط بر لحن و ساختار روایی آشکار است. نثر او در عین ایجاز، شاعرانه، و در عین دقت، مملو از اشارههای ظریف و نمادهای هوشمندانه است. بارُن باگه ساختاری کلاسیک دارد؛ هر جزئی در آن نقش دارد و هیچ حرکتی بیمعنا نیست. روایت با منطق رؤیا پیش میرود: بیدرنگ، نگرانکننده، و ناگزیر. پیشینهی لرنت-هولنیا در شعر و نمایشنامهنویسی، در ضرباهنگ جملاتش و سکوتهای پرمعنای روایت نمایان است.
| نویسنده | B-AU-43051 |
| مترجم | TR-1180 |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
2 |
| تاریخ چاپ |
1404 |
| تعداد صفحات |
120 |
| قطع |
پالتویی |
| قطر |
1 |
| عرض |
11.2 |
| طول |
18 |
| کد موضوع | 833/912 |